سکوت

من هر شب به آرامی با یاد تو غروب میکنم و دلم را به هلال ماه می سپارم. اگر هنگام غروب سایه مهربانیت را بر سرم بکشی!!! فردایش با اقتدار طلوع خواهم کرد.
آخرین مطالب
  • ۲۰ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۵۳ صدای عشق
  • ۲۶ اسفند ۹۰ ، ۰۲:۰۱ اشکهای ماه
  • پربیننده ترین مطالب
    محبوب ترین مطالب
    مطالب پربحث‌تر
    پیوندهای روزانه


    خوب به این نکته دقت کن : معمولا وقتی صاحب گلی زیبا هستی هر چند وقت یک بار گلبرگ های اون رو با انگشتات لمس میکنی. به روی برگهاش دست می کشی و اون رو نوازش می کنی. حالا خداییش اگر یک گل کاکتوس بهت بدن ، چطور می خواهی به این گل محبت کنی. حتما از دور اون رو نگاه می کنی، ماهی یک بار چند قطره آب تو گلدونش میریزی، اون رو جایی قرار می دی که اشتباها دستتون بهش نخوره و چیزهایی تو این مایه ها. حالا خودت رو بزار جای این گیاه مهربون. همیشه سرحاله. همیشه شادابه و همیشه بهت می خنده... تصور کن تو تا حالا انگشتات رو روی گلبرگاش نکشیدی ولی اون هنوز داره بهت می خنده ..... آیا این زیبا نیست!!!

    تبلیغات
    Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار

    bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان

    Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

    بایگانی
    آخرین نظرات
    نویسندگان


    سکوت

    من هر شب به آرامی با یاد تو غروب میکنم و دلم را به هلال ماه می سپارم. اگر هنگام غروب سایه مهربانیت را بر سرم بکشی!!! فردایش با اقتدار طلوع خواهم کرد.


    می بینی دوری تو با دلم من چه کرده؟

    عشقت را با تمام وجودم مینوازم!


    گوش های سوت می کشد

    جگرم چنگ میزند

    دلم شور

    دندان های دف می زند

    چشم هایم تار

    کاکتوس
    ۲۰ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


    صدای چک چک بـاران، صـدای پـاهـایـت

    صــدای گــریـه ی مـــادر پــی قــدمهایت


    صدای خس خس نایت شده مرا کابوس

    دلـم شـکـستـه به یـاد، نفس نفسهایت


    تــو عـازم سفــر عشـق بودی و آن شب

    نشــد مـجــال بـخــوانـم، دوبـاره بـابـایــت


    ببین پدر شده امشب دلم پر از احساس

    بـه یــادم آمـده امشب دو چـشـم زیبـایت


    هـــزار مــاه گـــذشت و نـشـد فراموشم

    صــدای زمــزمــه هـــای دل شـکـیـبــایـت


    عـجـیـب دل شــده تنـگ و عــجیب بابایی

    عــجـیب عــاشـق اخـلاق و خـلق والایت


    دوبـــاره ســال نــو از راه می رســـد بابا

    دوبــاره عــکس تــو در قــاب بـرسر جایت


    دگــــر تـــوان و تـــحــمل نـمــانده بـابا جان

    مـــگــر زلـطـف کــنـد یـک نـظـاره ، آقــایت


    کاکتوس

    کاکتوس
    ۲۶ اسفند ۹۰ ، ۰۲:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


    احساس میکنم که ماه روی دلم چکه می کند.


    نمی دانم ماه در حال آب شدن است یا دل من در حال تبخیر.


    ماه در دل من است یا من به ماه پیوسته ام.


    چشم بسته تصویر ماه را به وضوح می بینم.


    یا زمین جاذبه اش را از دست داده، یا خورشید جاذه به اش را به ماه هدیه کرده است.


    در هر حال دلم دیگر تاب ماندن ندارد و اشک های ماه را می نوشد.


    ای ماه.......


    آغوش باز کن، سبک بال سوی تو پرواز خواهم کرد.


    کاکتوس


    کاکتوس
    ۲۶ اسفند ۹۰ ، ۰۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر