می بینی دوری تو با دلم من چه کرده؟
عشقت را با تمام وجودم مینوازم!
گوش های سوت می کشد
جگرم چنگ میزند
دلم شور
دندان های دف می زند
چشم هایم تار
می بینی دوری تو با دلم من چه کرده؟
عشقت را با تمام وجودم مینوازم!
گوش های سوت می کشد
جگرم چنگ میزند
دلم شور
دندان های دف می زند
چشم هایم تار
صدای چک چک بـاران، صـدای پـاهـایـت
صــدای گــریـه ی مـــادر پــی قــدمهایت
صدای خس خس نایت شده مرا کابوس
دلـم شـکـستـه به یـاد، نفس نفسهایت
تــو عـازم سفــر عشـق بودی و آن شب
نشــد مـجــال بـخــوانـم، دوبـاره بـابـایــت
ببین پدر شده امشب دلم پر از احساس
بـه یــادم آمـده امشب دو چـشـم زیبـایت
هـــزار مــاه گـــذشت و نـشـد فراموشم
صــدای زمــزمــه هـــای دل شـکـیـبــایـت
عـجـیـب دل شــده تنـگ و عــجیب بابایی
عــجـیب عــاشـق اخـلاق و خـلق والایت
دوبـــاره ســال نــو از راه می رســـد بابا
دوبــاره عــکس تــو در قــاب بـرسر جایت
دگــــر تـــوان و تـــحــمل نـمــانده بـابا جان
مـــگــر زلـطـف کــنـد یـک نـظـاره ، آقــایت
کاکتوس